شعر سایه بیمار شاعر شيدا مهدی زاده دکلمه هلن محمدنیا
از چه رو اي دلبرم اينبار راحت رفته ای
آنچنان انگار تا روز قيامت رفته ای
در غزل گفتي رفاقتها،نجابتهابجاست
من كه ميدانم تو از روي خجالت رفته ای
از تو پرسيدم چه شد آن چشم افسون كار تو
چشم تب دارم نديدی با صراحت رفته ای
وعده ها دادي از عشقت گفته بودي عاشقی
تا سپردم دل به مهرت با مسرّت رفته ای
روز و شب چشمم به راهت در كنار پنجره
بعد تو بيمار عشقم بی عيادت رفته ای
سايه ام بر روی ديواری كهن جا مانده است
آفتاب من تو در شبهاي ظلمت رفته ای
طاقت اين را ندارم قصه ی تلخی شوم
غصه ام ديدی تو اما در نهايت رفته ای
اين دل شيدا بسوزد از فراقت اي عزيز
من نمي دانم كه آيا در سلامت رفته ای
شاعر : شيدا مهدی زاده
دکلمه : هلن محمدنیا
تنظیم و میکس : اکبر ترکان