سایه های وحشت شاعر مجتبی رمضانی
سایه های وحشت شاعر مجتبی رمضانی
سایه های به صف ایستاده
در خیابان
از سفره های خالی ما بی خبرند
و تو از حال دل من
که به اندازه همه ی درخت های جهان
به انداره همه سنگ ها
متنفرم
از سایه هایی که در کوچه پس کوچه ها
در گوش هم پچ پچ کنان
به تداوم شب می اندیشند
متنفرم از سایه هایی
که به جای درخت ها
کنار خیابان قد کشیده اند
و از سفره های خالی
جیب های خالی
و نگاه هایی که هراس را نمی توانند
در خود پنهان کنند بی خبرند
متنفرم،متنفرم،متنفرم از سایه هایی
که خورشید را به انزوا کشیده اند
تا دل مان را به چراغ هایی خوش کنیم
که هر لحظه ترس خاموشی
را در دلهایمان روشن نگه می دارند
متنفرم،از سایه هایی
که حتی از خودشان هراس دارند
از دست های به خون آلوده شان
متنفرم
اما نه از تو که دست هایت
کورسوی امیدیست
در این تاریکی
شاعر : مجتبی رمضانی
بیشتر بخوانید
غزل نیرنگ غزاسرا کوروش راد خوانش قاسم ساروی
شعر دعای عشق شاعر داوود همراز خوانش راحله افسری
سکوت کشنده شاعر خوانش ژیلا معصومی همراه خوانش هلنا
دکلمه های بیشتر
نگار هادی
مریم بختیاری
ژیلا معصومی
بیوگرافی و شعرهای خارجی