ساغر هجران از علی قیصری دکلمه نگار هادی
ای همه ی آرزو ،هیچ نمی خوانی ام
پنجره را بسته ای ، تا که بمیرانی ام
ساغر و پیمانه را،پر بکن از شوکران
تا که به جای لبت،زهـر بنوشانی ام
ساده بریزد بهم ، ارگ دل از بار غم
کس نشود غیر تـو مـانعِ ویرانی ام
هر طرفی می روم، از تـو نباشد اثر
گمشده و بی هدف، در شبِ طولانی ام
در شبِ پر حـادثه ، باز تـوئی ناخـدا
تا ننشیند به گِل کشتی طـوفانی ام
خوار و ذلیلم نکن ،اینهمه در انتظار
چشم به راه توام، یوسف کنعانی ام
مقصدم آخر عسل ،بافه ی زلف تو بود
تا که به دادم رسد روز پریشانی ام
به قلم زیبای : علی قیصری
دکلمه : نگار هادی
.
دیگر اشعار و دکلمه های شاعران سایت عشق زیبا
شعر پسرم با دکلمه سانیا انوش
شعر بزن ساز از علی جوکار دکلمه سوده آریا
غزل شمع جان و دکلمه از اشرف السادات کمانی کلیپ تصویری