ساعت عاشقی شعر و دکلمه وحید آریا و یاس
ساعت عاشقی شعر و دکلمه وحید آریا و یاس
عقربه ها جنون میگیرند
و خبر از مرگ ثانیه ها میدهند
ثانیه هایی که عاشق بودند
زمان دیوانه میشود
و زمین نبودنت را
بر دیوار شعرهایم می کوبد
تو همچنان
جان میبخشی روحم را
حتی زمانیکه ندارمت
و بر دلم میماند
حسرت هرم نفس هایت
بیا ای عاشقانه ی من
ای سراسر اشتیاق
دنیا را به هم بریز
با من روی هم بریز
کارون را بی تاب تر کن
مانند بند بند دلم که به گیسوانت بند است
و در ساعت عاشقی
صفر کن
تمام تنهایی این مرد را…
مردی که راس ساعت قرار
دل دل میکند برای آغوش معشوقه اش
بیا و صفر کن تمام دقایق کنار هم نبودنمان را
شروع شو
و پایان بخشٍ شب های سرد پاییز باش
شاعر : وحید آریا
گویندگان : وحید آریا و بانو یاس
دانلود دکلمه شعر ساعت عاشقی با صدای شاعر وحید آریا و بانو یاس
ﺧﺪاﻳﺎ شاعر ساسان خادمی
آه تا پایان شاعر لیلا دهقانی
بیدار کن مرا شاعر نفیسه ماچانلو
شهر اقاقی ها شعر و دکلمه لیلی آزاد
بیوگرافی و شعرهای خارجی
بیوگرافی شاعران نویسندگان ودکلماتورها
Different language of poems