شعر رزرو آرزو از استاد کیوان محب خسروی
رزرو آرزو
میتوان نبض بهاران را شنید
در سکون برکه زاران آرمید
می توان در کشت دیم کاکتوس
منت مخمل نشان ها را کشید
میتوان در کوچه باغ خاطره
گوشه لب های حسرت را گزید
رنگ چشم ساقی گلچهره را
میتوان در خوشه یک تاک دید
میتوان بذر محبت را نشاند
با طمع دندان ذلت را کشید
میتوان تکثیر یک سلول را
زیر رعد قار چ های تازه دید
در هیاهوی کریه زاغ ها
میتوان آواز بلبل را شنید
میتوان با چشمکی در چشم شب
آسمانی کهکشانی آفرید
میتوان حبس ابد را سر بلند
با طناب از سقف در انی کشید
میتوان با یک تبانی با تبر
شادی شمشاد را از ته برید
میشود پروانه در تشییع گل
همچو شمعی بر فراز خود تکید
میتوان در ظهر یک نصف النهار
زیر چتر استوایی ها لمید
از چکاد باوری سهل الوصول
تا ته صعب العبور ی ها پرید
میتوان گاهی برای رفع ننگ
دامن بی آبرویی را برید
میتوان کنج لبی با دام خال
مزه بادام چشمی را چشید
میتوان لب بر لب زنبور ها
شهد شیرین عسل ها را چشید
میتوان برنامه ای ترتیب داد
با حضور حضرت مجنون بید
میتوان با طور سینا، هفته ای
لن ترانی های بیضا را شنید
بر ستیغ کوهساری سر بلند
ساغر سرخ فلق را سر کشید
میتوان با هرم یک احساس گس
از لب سرخ شقایق بوسه چید
جسم خود را میتوان تا نوح برد
روح طوفان را به کشتی ها تنید
میتوان تقلید را نشخوار کرد
گاو آهن را به خیش خویش دید
شاعر : استاد کیوان محب خسروی