شعر هرچند بعید شاعر آرزو یزدانی
و فرا خواهد رسید روزی که
جایی،
عطر سردی،
سکانس پایانی فیلم دِرامی،
لب خند مبهم ناآشنایی،
بیتی ازشعرِدلکشِ عاشقانه ای،
فنجان قهوه ی یخ زده ای،
موسیقی بی کلام دلبرانه ای
دلت را به رنج بیاورد
ناخودآگاه…
چشم بدوزی به خاطرات ته نشین شده ی قلبت
و
حیران تر ازقبل
به دنبال گمشده ای بگردی
که انگار نزدیک است اما
در دور دست ترین محال زندگی ات
،بی تفاوت،
قصه ی رفتن می خواند…
فرا خواهد رسید
روزی که
برای نمی دانمی عجیب
های های گریه سر دهی…
…
آه خداست عزیز!
نفرین که گیرا نیست…
شاعر : آرزو یزدانی ر_ه_ا
دیگر اشعار و دکلمه های شاعران سایت عشق زیبا
لالایی شاعر علی جوکار با صدای مرتضی خدام کاترین صادقپور
بهترین روزگار من شاعر امیر قاضی دکلمه علیرضا چولابی