شعر پرسه های عاشقانه شاعر نفیسه ماچانلو (بانوی زمستان چکاوک)
شعر پرسه های عاشقانه شاعر نفیسه ماچانلو (بانوی زمستان چکاوک)
این روزها،
در شعرهایم قدم میزنی
واژه واژه ، تمام غزل هایم را به یغما میبری
حواس قلمم را پرت میکنی
برگ به برگ دفترم را ، به جنون میکشی
تو را میخوانم
تو را مینویسم
تو را ترانه میکنم
و فراموش میکنم آغاز این فصل سرد را ،
منی که چمدان خاطراتم
در تمام سی ام های آذر جا مانده
اما نه …. اشتباه میکنم
هر ثانیه که نیستی ،برایم یلدایی طلوع میکند
به درازای یک قرن، نه یک دقیقه
تمام سالهای نبودنت یلداست …
صدای الرحمن می آید
ببین که یک غزل دیگر هم
از تب نیامدنت جان داد
و من به حبس ابد محکوم شدم
در تمام شعرهایی، که سراسر نام تو بود …
تاول زده پاهای این قلم
بسکه پا برهنه، برگ برگ این دفتر را قدم زده
باز هم می آیم
باز هم مینویسم
باز هم میخوانم
باز هم محکوم میشوم
محکوم تر از همیشه
و تو باز هم نمی آیی….
شاعر : نفیسه ماچانلو ( بانوی زمستان – چکاوک )
بیشتر بخوانید بشنوید
شعر زن شاعر فرزانه مراسلی
شعر سپید خاطرات شاعر مژگان معدنی
شعر سپید سکوت میکنم شاعر مرضیه دهقان
شعر نجوای دل شاعر وخوانش شعر افسون آقاپور