شعر خدای عشق نه از امیر نقدی لنگرودی
چشم هایت ، ساده می گویم : “خدای عشق نه ! “
قلب سردت ، صادقانه … : مبتلای عشق نه !
دست هایت را که در دست رقیبان دیده ام
گرمی این دست ها چون دست های عشق نه !
گیسوانت را پریشان می کنی با دلبری
دلبری هایت که حالا از صفای عشق نه.
گفته بودی: تا ابد این قلب ماوای من است
هیچ فریادی رساتر از صدای عشق نه !.
گل نکرد از خنده هایت هیچ حسی در دلم
چون که این لبخند هایت آشنای عشق نه .
روزهایم غم زده از بی وفایی های تو
این همه نامهربانی ها سزای عشق نه !
” آمدی جانم به قربانت ولی … ” دیر آمدی
عاشقت امروز در حال و هوای عشق نه.
به قلم زیبای : امیر نقدی لنگرودی
دیگر اشعار و دکلمه های شاعران سایت عشق زیبا
نخستین شعر از اردشیر هادوی
سرانجام غزل خواهم گفت از پرستش مددی
شعرکریسمس از رویا مولا خواه دکلمه نازنین