شعر مرداب از محسن محمدی دکلمه سایه بابایی
چنان مرداب دلگیری که نیلوفر نمی خواهد
دلم درکفر میماند که پیغمبر نمی خواهد
تو ای لیلا ترین لیلا که از دیوانه می رنجی
اگر عاقل شود مجنون , تورا دیگر نمی خواهد
سرم را میگذارم با خیالی تخت, بر تختم
سر بی یار و بی همسر, دگر خنجر نمی خواهد
خودم جان میدهم امشب, رهایت میکنم دیگر
که میدانم دلت هرگز از این بهتر نمی خواهد
به دریا میزنم دل را, به بادا باد, می خندم
برای ساحلی دیگر دلم لنگر نمی خواهد
شاعر : محسن محمدی
دکلمه : سایه بابایی
تنظیم و میکس : اکبر ترکان