غزل بمان بامن شاعر بهناز پالیزبان خوانش دکلمه فاطیما
شدم آواره کویت چه حیرانی از این بهتر
شد آغوش تو زندانم چه زندانی از این بهتر
به تو دل دادم و دیدم که لیلایت شدم اما
به من دلبسته ای آخر چه جانانی از این بهتر
به بویت زنده ام ای گل کجا یابم نشانت را
به دنیایم بمان با من چه سامانی از این بهتر
تویی غارتگر دلها و من مغلوب چشمانت
هوای دست تو دارم چه دستانی از این بهتر
شکایت دارم از دستت فدای دیده مستت
لبانت مرهمجان شد چه درمانی از این بهتر
بیابانی ترین دشتم عطش طغیان کند اما
سراسر اشک و بارانم چه بارانی از این بهتر
تمام سهم من ازتو فقط یک قلب بیمار است
بیا بشکن بسوزانش چه طغیانی از این بهتر
برایت این غزل گفتم به کنج میکده امشب
من و میخانه و ساقی چه یارانی از این بهتر
شبی محو تماشایت به پایان میرسد عمرم
در آغوش تو میمیرم چه پایانی از این بهتر
شاعر : بهناز پالیزبان
تنظیم خوانش دکلمه : فاطیما
دانلود دکلمه غزل غزل بمان بامن
??????
بیشتر بخوانید, بشنوید اشعار دکلمه های عاشقانه
شعر بهانه شاعر خوانش دکلمه میمنت تولایی
دفتر شعر خیال تو شاعر بانو آنجلا راد دکلمه مهریماه
شعر هنگامه ی عشق شاعر لیلی آزاد دکلمه زهره رضایی
اشک مهتاب شاعر مهدی سهیلی خوانش دکلمه آوا زحمت کش
دلم تغییر میخواهد شاعر نیما یوشیج خوانش دکلمه لیلا موسوی