شعر پدر شاعر شهین بخشی بختیاری زاده دکلمه راحله افسری
نوای گویش دختر ، ترا در خانه کم دارد
تو گویا گام لب هایش نوایی پر ز غم دارد
پدر ؛ باور بکن اینجا که با احساس تنهایی
به کل این دفتر شعرم نمایی بد رقم دارد
تمام عمر خود گشتم ، ندیدم دستِ مهرافروز
نوازشگر شود بر سر به طوری که جَنَم دارد
تمام گونه هایم ، تَر به جُرمِ رفتن ات بابا
نمی دانم چه ها کردی که دل سازِ عَدم دارد
ولی دیدم در این شهرم ، برای مهرِ فرزندت
برای بوسه ی شانی ، بغل زانوی خم دارد
بیا بابا خدایی کن ، بیا رحمی به حالم کن
که اینجا دخترک نازش ، برایت صد قسم دارد