ساعت صفر عاشقی نویسنده احمد پیمان فر خوانش متن سمیه
ساعت صفر عاشقی نویسنده احمد پیمان فر خوانش متن سمیه
ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ باید مثل همین عقربه های
ساعت صفر خودت و تنهایی خودت را محکم بغل بگیری …
در سکوت مطلق…
گاهی باید حتی ننوشت
فقط تماشا کنی ورق خوردن
دفتر سرنوشتت را …
ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ باید ببینی خدا چه میخواهد…
ﺑﺎﯾﺪ ﺻﺒﺮ کنی و کوله ات را زمین بگذاری
ﻭ بگویی خدا این تمام توشه من است
خودت میدانی…
یا راهیم کن
یا آب پشت سرم بریز تا زود برگردم…
چند وقتی ست فقط تماشا می کنم
گذر ثانیه ها را تا لحظه؛
لحظه ی ساعت عشق
یا ساده تر بگویم ساعت صفر بشود …
خدا خودت برگ جدیدی در دفتر دل نوشته های ساعت صفرم
اضافه کردی و با خط درشت نوشته بودی،او آمد،آمده که ماندنی باشد،
دیگر امیدوار باش…
پس چرا دوباره به اول دفترم برگرداندی مرا
من داشتم به پایان فکر می کردم که خودت
آغاز را برایم رقم زدی در گلستانی از غنچه های
مریمی و نرگسی…
خدا…
میخواهم بعد از این هم دویدن توقف کنم
تماشا کنم روزهای خوبی را که در یک چشم بر
هم زدن گذشتند و
نامش را تقدیر من گذاشته ایی…
اگر تقدیر من این بود چرا در تیر عاشقم کردی و در مهر بی مهراش کردی…
چرا دیر آمد و چرا زود رفت…
نمی دانم…
نمی دانم چرا این ساعت صفر عاشقانه هایم
دیر می رسد و هنوز نیامده زود می رود
این لعنتی هم قصد دارد
جانم را به لب برساند…
تو چرا
تو که عمریست بامنی
نکند تو را هم طبیبان جواب کرده اند…
نرو بمان و فقط تماشا کن
تمام دل نوشته هایم را که سال هاست
در دل تو برای تک ستاره ام نوشتم و
….
بگذریم…
هرچه خدا بخواهد همان می شود،
یا
من و تو و دنیا
یا
تو و دنیای بی من…
نویسنده : احمد پیمان فر ( تداعی )
خوانش متن : سمیه زاوش
…
دانلود دکلمه دلنوشته ساعت صفر عاشقی
بیشتر بخوانید … بشنوید …
شعر پرواز شاعر خوانش شعر محمدرضا رحیمی
شعر قفل خموشی شاعر خوانش شعر نسرین جهاندیده
شعر حس قشنگ دوست داشتن شاعر خوانش شعر نجوا
چشم آهوانه شاعر حسین منزوی خوانش سید یوسف صفوی هیر