شعر دلم آرام نشد حسین حیدری دکلمه زهره رضایی
شعر دلم آرام نشد حسین حیدری دکلمه زهره رضایی
دیگر از فکر و خیالت دلم آرام نشد…
هرچه کردم بشود رام، دلم رام نشد…!
.
بعدِ تو پخته شد این دل دگر از شعله یِ عشق؛
هرچه کردم بشود خام، دلم خام نشد…!
.
هرکه در فکرِ هوس بود که عشقم گیرد؛
نتوانست و دلم باعثِ انجام نشد…
.
من تورا هستیِ خود در پسِ دنیا خواندم
بعدِ تو یک نفری واردِ دنیام نشد…!
.
گرچه سخت است به تصور، غمِ عاشق دیدن؛
لیکن این غم به خدا خارج از ایام نشد
.
بنوشتم همه اشعارِ خود از دستِ قلم؛
این یکی را که نوشتم به من الهام نشد…
.
گرچه اشعارِ من از واژه یِ ابهام پر است؛
رهگذر با همه رک بود و یک ابهام نشد…!
شاعر ترانه سرا : حسین حیدری “رهگذر”
دکلمه : زهره رضایی
دیگر اشعار و دکلمه های شاعران سایت عشق زیبا
این درد با که گویم از پرستش مددی دکلمه علیرضا چولابی
دلنوشته حماقت محض از اردشیر هادوی دکلمه مجید فانی
شعر کوچه ی بن بست از شیدا مهدی زاده دکلمه لیلی آزاد