داستان ترانه مادر شاعر علی جوکار خوانش دکلمه آرزو طینت
شب از نیمه گذشته و من خوابم نمیاد،تنها هستم،
مادرمهربونم با رفتنش تنهاترم کرد،همش به گذشته و خاطراتی که با مادرم داشتم فکرمیکنم من فرزند آخر خانواده هستم،
پدرم سالهاقبل به رحمت خدا رفت و مارو تنهاگذاشت،و منم بامادرم که تنها تکیه گاهم بود عاشقونه زندگی میکردم
که خدا اونو ازم گرفت و تمام دلتنگیای جهان رو به من تحمیل کرد..پرده های پنجره رو پایین میکشم که بخوابم،
امشب مث شبهای قبل سرقبرمادرم نرفتم،اخه یه مرد مهربون که عاشقمه مخالفه شبا برم قبرستون،
اما من گوشم بدهکار نیس،عشق مادر این چیزا حالیش نیس،من توو این شرایط روحی،
عشقی جز عشق مادر خدابیامرزم نمیبینم..چشامو می بندم غرق درخاطرات میشم ،پلکام سنگین میشه.
.یهو مادرم صدام میزنه عروسکم چرا ناراحتی دخترگلم؟
من پیش خدا راحتم،ایقد غصه نخوردخترم،همه یه روزی میمیرن،به هرحال قسمت منم اینجور بود،تنهات بذارم
مادرم لبخند میزنه،،دستامو دراز میکنم بپرم بغلش،اما دست من بهش نمیرسه،
مادرم میگه: همونجا بمون عزیزم،فقط اومدم بگم امیدت به خدا باشه،تاخدا رو داری غمی نداری،
یه شعر برام بخون از اون شعرای که برام سرودی،میخوام برم..
به مادرم میگم صبرکن
مادرم. میگه آواز بخون همینجام دخترم..
و من از غما و دلتنگیام میخونم
لالالایی لالالایی
ای مادرمهربونم
بگوتاکی غصه بخورم باید بدونم
کاش برگردی کنارم
همیشه باشی تکیه گاه و یارم
دلم برات خیلی تنگ شده
خودت می دونی بی تو میمیرم
ای مادر مهربونم
برگردوبرام لالایی بخون
من خیلی تنهام
بیا و تاابد پیشم بمون
لالالالا لالایی لالالا لا لالایی
مادر فقط نگام میکنه و مث همیشه بی صدا اشک می ریزه
و میگه غصه نخور من همیشه کنارتم،صدای پنجره منو از خواب بیدار میکنه و بادسردی
زوزه کشون از لای پنجره میاد و موهامو پریشون میکنه درحالی که صورتم خیس اشکه..
تقدیم با احترام به همه فرزندانی که مادرشون پیش خدا رفته.
داستان و ترانه : علی جوکار 6/5/1396 شیراز آدینه
دکلمه : آرزو طینت
دیگر اشعار و دکلمه های شاعران و دکلماتورهای عزیز عشق زیبا
دلنوشته روزگار امروزمان نویسنده لاله سیاه
فریاد شعر شاعر و خوانش دکلمه شيدا مهدی زاده
شعر درد سکوت غزل شاعر اشرف السادات کمانی
شعر پرده پایانی از امیر اخوان دکلمه علیرضا چولابی
شعر هرگز نیا بهار از محمد حسین کرمی