بهترین روزگار من شاعر امیر قاضی دکلمه علیرضا چولابی
در لابلای دفتر این روزگار پست
تا خورده صفحه ای است یادمان عاشقی
تا خورده صفحه ای است که تا گشته از فراق
تا خورده صفحه ای که ندارد از او سراغ
جز چند جمله ای که یادگار دست اوست
اغشته بر سرشک در وصف حال اوست
بر من نوشته بود :
ای بهترین روزگار من
هرگز مرا به باد خزان پیشکش مکن
من در بهار تو به شکوفه بدل شدم
من را برای داشتنت سرزنش مکن
اشکی نشست گوشه چشمم – ناگهان
دنیا به پیش چشم سیاهم خراب شد
دیوارهای غمکده ام ناله ها کشید
ابی که سهم تشنگیم بود – سراب شد
چشمم به قاب عکس ترک خورده اوفتاد
تصویر بی نقاب تو در خاطرم شکست
هی کشیدم از سر این تلخ سرنوشت
با ما چه کرد دفتر این روزگار پست ..!!!؟
شعر و گیتار : امیرقاضی
صدابردار -کرال- دکلمه : علیرضا چولابی