شعر بهار بهار شاعر محمدعلی بهمنی خوانش شعر سعيد بحرالعلومی
شعر بهار بهار شاعر محمدعلی بهمنی خوانش شعر سعيد بحرالعلومی
بهار بهار
صدا همون صدا بود
صدای شاخه ها و ریشه ها بود
بهار بهار
چه اسم آشنایی ؟
صدات میاد … اما خودت كجایی
وابكنیم پنجره ها رو یا نه ؟
تازه كنیم خاطره ها رو یا نه ؟
بهار اومد لباس نو تنم كرد
تازه تر از قصل شكفتنم كرد
بهار اومد با یه بغل جوونه
عید آورد از تو كوچه تو خونه
حیاط ما یه غربیل
باغچه ما یه گلدون
خونه ما همیشه
منتظر یه مهمون
بهار اومد لباس نو تنم كرد
تازه تر از فصل شكفتنم كرد
بهار بهار یه مهمون قدیمی
یه آشنای ساده و صمیمی
یه آشنا كه مثل قصه ها بود
خواب و خیال همه بچه ها بود
آخ … كه چه زود قلك عیدیامون
وقتی شكست باهاش شكست دلامون
بهار اومد برفارو نقطه چین كرد
خنده به دلمردگی زمین كرد
چقد دلم فصل بهار و دوست داشت
واشدن پنجره ها رو دوست داشت
بهار اومد پنجره ها رو وا كرد
من و با حسی دیگه آشنا كرد
یه حرف یه حرف حرفای من كتاب شد
حیف كه همش سوال بی جواب شد
دروغ نگم هنوز دلم جوون بود
كه صب تا شب دنبال آب و نون بود
شاعر : محمدعلی بهمنی
خوانش شعر : سعيد بحرالعلومی
موسيقي : هومن راد
دانلود دکلمه بهار بهار با صدای سعید بحرالعلومی
بیشتر بخوانید بشنوید
شعر یلدای من شاعر مهدی میرآقایی خوانش شعر فرح درخشنده
شعر یلدا شاعر مینو پناهپور (قاصدک) خوانش شعر مدرس زاده
باران شاعر مهدی مختارزاده خوانش علی برزگر حمیده اسدی نوا
حشکه سالی شاعر صادق امیری شیرانی خوانش مهشید شرافی زاده