شعر باغ شاعر محسن روشنایی خوانش شعر شیدا مهدی زاده
شعر باغ شاعر محسن روشنایی خوانش شعر شیدا مهدی زاده
تو که رفتی احدی وارد این باغ نشد
پس از آن روز کسی باعث اشراق نشد
نه دگر چوب مهیا شد و نه خار و خسی
روشن از ضربه ی شَستی سرِ چخماق نشد
روسیاهی به تن خالی کتری ماند و
لب خندان کسی از دم او داغ نشد
چو نماندی نگهم سرخ و رخم زرد شد و
نفسم با نفس سرد خزان چاق نشد
نشد آن گونه که باید بنشینی به برم
دم در آمدی و فرصت اتراق نشد
نفسم رفت و دلم رفت و تو رفتی اما
نگهم بر نگهی غیر تو سنجاق نشد
نه کسی آمد و رفت و نه کسی لایق شد
تو که رفتی احدی وارد این باغ نشد
شاعر : محسن روشنایی
خوانش شعر : شیدا مهدی زاده
دانلود دکلمه شعر باغ با صدای شیدا مهدی زاده
بیشتر بخوانید و بشنوید
شعر آهنگ عاشقی شاعر سوده آریا
شعر مطابق اجبار شاعر مریم ناظمی
مجموعه اشعار کوتاه سپید شاعر فریبا فدایی
بیوگرافی شاعران نویسندگان ودکلماتورهای سایت عشق زیبا
Different language of poems