آشنای خسته نویسنده داود همراز دکلمه راحله افسری
آشنای خسته نویسنده داود همراز دکلمه راحله افسری
بعضی آدمها آنقدر خوبند و خوبند که بودنشان را حس نمیکنیم
آنقدر سپیدند و شیشه ی وجودشان ، صاف و بی لکه است که به چشممان نمی آیند…
ولی دریغا زمانی که در یک شبی چمدانشان را بستند و با قلبی شکسته ، بیصدا از کنارمان رفتند ،
در فردا جای خالی شان را همانند حفره ای به وسعت دنیا در قلبمان حس میکنیم … اما چه سود که دیگر رفته اند ….
رفته اند تا بیش از این از بی تفاوتی ما نشکنند ، رفته اند تا نامشان را از تخته سیاه قلب بی احساس و سنگ ما پاک کنند….
در صبح رفتنشان ، وقتی از خواب غفلت بیدار می شویم میبینیم که وای چقدر خاطراتشان بر در و دیوار قلبمان میکوبد و بدون آنها خانه و کوچه و شهرمان ، چه سوت و کور میشود ..
نویسنده : داود همراز
دکلمه : راحله افسری
تنظیم : احسان یارمحمدی
دانلود دکلمه
دانلود ویدیو دکلمه
بیشتر بخوانید
مادر نویسنده داود همراز دکلمه راحله افسری
پازل نویسنده داریوش شیخی دکلمه فاطمه حیدری
بید و قلب تپنده شاعر نسرین باقری دکلمه افسون غفائی
شعر نوید عشق شاعر داود همراز خوانش شعر راحله افسری
شعر یلدای سرد شاعر داود همراز خوانش شعر راحله افسری