شعر آذرستان از مهوش قیاسى نیک
شعر آذرستان از مهوش قیاسى نیک
آنچنان عاشق که جزو بت پرستان میشوم
اینچنین سوزان که شمعِ جمعِ مستان میشوم
یک دقیقه بیشتر باشى تو یلدا میشوى
صبر کن فردا شود من هم زمستان میشوم
مردِ رویاهاى من از شاهنامه در بیا
شکل رستم باش من هم یار دستان میشوم
شمس تبریزى ى من، درگیر مولانا شدى؟
من نفیرى از دلِ خونِ نیستان میشوم
دوست دارم باز برگردم به ایام قدیم
آنقدر کوچک که شاگردِ دبستان میشوم
بوى یاسِ رازقى مى داد شب ها در حیاط
من کویرم که از آن ایام ُبستان میشوم
بیش از این پنهان نشو در آسمان اى ماه من
شب که باشد من به عشق تو شبستان میشوم
یک جرقه مى تواند ریشه ام را بر کَنَد
بعد از آن مى سوزم و خود آذرستان میشوم
شاعر : مهوش قیاسى نیک
بیشتر بخوانید
شعر تب عشق از آنجلا راد
شعر کوتاه مسافر از سهیلا مولاوردی
وقتی در این زمانه ندارند باورم از یزدان غلامی
دکلمه های بیشتر
بیوگرافی و شعرهای خارجی
بیوگرافی شاعران نویسندگان
Different language of poems