شعر عاشقت بودم از محسن چالاک
روی هم رفته عاشقت بودم
یک ،دو سه هفته عاشقت بودم
تازه گی داشتم برای شما
بنده بودی و من خدای شما
همه ی زندگیت من بودم
من پر از حس نو شدن بودم
شعر می زد جوانه در قلبم
غزل عاشقانه در قلبم
مثل یک رودخانه پشت سرت
من شدم بچه ، شوهر و پدرت
من شدم پیر و مرشد و همه چیز
تو شدی از تمام من لبریز
من شدم سارتر ، نیچه و کافکا
باورت را به هم زدم یک جا
تو شکوفا شدی و شک کردی
ناگهان پا شدی و شک کردی
ناگهان فکرهای نو آمد
در وجودت خدای نو آمد
یک زمین لرزه در دلت آمد
یک سونامی به ساحلت آمد
همه چیز تو را به هم می ریخت
در تو طوفانی از عدم می ریخت
همه چیز تو کهنه و بی مغز
بی نشان از شعور و شعری نغز
تو شدی آدمی که باید بود
کوک زیر و بمی که باید بود
من ولی در جنون خود ماندم
با دل واژگون خود ماندم
من ولی در مسیر یک لبخند
بسته ام دست و پای خود در بند
به قلم زیبای : محسن چالاک
دیگر اشعار و دکلمه های شاعران سایت عشق زیبا
شعر یلدا از لیلی محمدی و دکلمه مریم حبیبی
شعر چشمان تو از محسن محمدی دکلمه لیلا موسوی
شعر بغلم کن از فرهاد شریفی دکلمه از فاطیما