اسکناس تاخورده نویسنده محمدجواد منوچهری خوانش دکلمه صدیقه نگهبانی
اسکناس تاخورده نویسنده محمدجواد منوچهری خوانش دکلمه صدیقه نگهبانی
مثل یک شیشه ی مربایی، که رها مانده و هوا خورده
به کسی داده پا ودر آخر ،دل دیوانه پشت پا خورده
چه کسی اعتماد دارد تا، بچشد طعم شهد لبهایش
به جز آن هرزه گرد چشمانی، که هوس دارد و حیا خورده
دل به دریا زده است و می خواهد
تا بسازش برقصد اما حیف…
دیدنش مثل سیلی تلخی است
که سر صبح ناشتا خورده
خسته از دست سادگی هایش، لب ساحل نشسته وناگاه
دیده دردست دیگری دستش، حضرت عشق را و جا خورده…
درب و داغان و گیج و مغموم است،نقشه هایش تمام نقشِ برآب
چون عروسی که در شب جشنش، ناگهان قرعه ی عزا خورده
در خودش غرق و روی لبهایش، لعن ونفرین به عشق تازه ی او…
و سراسیمه می کشند از آب
نعش یک اسکناس تا خورده…
نویسنده : محمدجواد منوچهری
خوانش دکلمه : صدیقه نگهبانی
تنظیم : مهدی صالحی
دانلود دکلمه دلنوشته اسکناس تاخورده
بیشتر بخوانید, بشنوید اشعار , دلنوشته ها ,دکلمه های عاشقانه
شعر من سکوتم شاعر خوانش دکلمه فردین علائی
شعر شال گردن شاعر ناهید جوادی خوانش دکلمه هلنا
شعر شاخه گلی شاعر لیلا کردبچه خوانش دکلمه فرهنگ
شعر چشم انتظار شاعر شبنم میرزایی خوانش دکلمه نگار هادی
صدایم کن نویسنده نسرین جهاندیده خوانش دکلمه فریبا شکرالهی
شعر توچه کردی؟ شاعر سیده زهرا شفیعی خوانش دکلمه فاطیما