جملات پر احساس جدید عاشقانه زیبا از یاشار صلاحی
با غاز های وحشی کوچ می کنی..
با پرستوها به خانه بر می گردی..
من مانده ام این وسط..
به کدامین فصل خدا دل ببندم..
????????
چیزی از فلسفه و قانون
و طبیعت نمی فهمم..
و اینکه چرا تفنگ های ساچمه ای
عاشق چکاوک ها هستند. .
و نهنگ ها این گونه خودکشی می کنند
و پشت گربه هیچ گاه به زمین نمی خورد
من از گریه ها نمی ترسم..
همیشه خنده تبر مرگ درخت است..
????????
می بوسد…
می رقصد…
سرش گیج می رود..
ویار می کند..
بالا می آورد. .
و لب پنجره ..
باردار می شود این خودکار قرمز
????????
دریا و رودخانه فرقی نمی کند..
حتی اگر چاه باشد..
ماهی که شدی..
تور و تنگ های تنگ تورا
خمیازه می کشند…
????????
نه قلاده دارند..
نه زنجیر می شوند..
ازسنگ هم نمی ترسند..
دم تکان نمی دهند.
پاچه ات را می گیرند و
زوزه می کشند..
چشم هایی که سگ دارند..
????????
از دست حاشیه ها به متن فرار می کنم
زود قهر می کنم و دیر اشتی
شما مرا نمی شناسید
شاعری هستم نق نقو
که مدام با خودش می جنگد
و برای تریبون و صندلیها
از صلح می نویسد. .
????????
منوی باز..
قهوه ترک..
فنجان خالی.
سیگارناتمام..
گل میخک.
صندلی چوبی..
بعد تو. .
از تمامی گزینه های روی میز بیزارم
????????
یاشارصلاحی