جملات جدید پر احساس از لیلا بیگی
من رباینده چشمهایت
من دلربای خنده هایت
من پر خروش همچو امواج
تو فروزان شب تار و سیاه
تو نوازنده نغمه عشق
تو گل عشق دلبر جانانی
روی بگشا که مست دیدارتم
????????
قسم به بوسه
قصه بوسه و دل هرگز جدا نمیشود
قسم به دلی که با بوسه همچو امواج پرخروش شد
راز است
غوغاست
و آتش
چون آبی که بر تن ریزد
دلی که
هم آواز پروانه گشت
این بوسه شود عشق
شود نور خدایی
در دل پر نوری
که سهمش آرامش است
????????
مرداب هم گلیست
همچو گلهای بهاری
ولی مرداب با بوی تنفر
وجود ادمی هم همچو
مرداب و گلهای بهاری
بویی دارد
بوی تنفر یا بوی خوش
باید کوشید تا از وجودت عطر گل برخیزد
????????
سوگند به باد
سکوت زبان و ناله دل
امدنش رفتنیست
هراس مدار
از انکه میگوید تکیه گاهم باد است
چرا که باد بیهوده زوزو میکشد
عشق بیهوده نیست
سوگند به باد
بادی که میوزد و میرود
سایه هم همچو باد
سایه هم حرف بیهوده ایست
عشق بیهوده نیست
بگذار تا چشمانم بر فروغت روشن گردد
خورشید تابان خود عشق است
و عشق تکیه گاه محکمیست
????????
بی پناهم
چشمانم پر خون شد از این بی تابی
بی پناهم
تو پناهنده من
رویای شیرینت مسبب دل شکفتن
تو همان ربنا و آتنا بین دستان منی
من شدم مجنون تو
تو لیلای من
ای رفیق بی همتا
درد یاریست
بی پناهم
تو پناهنده من
شعله ام از نگاه پر نورت خاموش شد
گرگهای چشمانم را بیارای
تا شوم
دوستت
????????
بزن باران
نفس را بازمیگردان
دل پژمرده را باتاب میگردان
بزن باران
که یارم بیوفا گشته
دلم را زنده و شاداب میگردان
بزن باران
دوباره دل نوای عاشقی سرداد
به یاد یار و دیدارش،تو اورا بازمیگردان
بزن باران
طپش را بردل وامانده دیگرباز میگردان
????????
لیلا بیگی