شعر بسیار زیبای نگاه از مجاهد ظفری
این نگاه را دیر وقتی دیده ام
این صدا را من کجا بشنیده ام
یافتم در تو بهشتی دیگری
این بهشت دارد خدایی بهتری
یافتم من آنچه را دل می شنید
تا که ادنی گشتم از حبل الورید
چشمه ها دیدم میان باغ ها
صد هزاران پیچ و خم در راهها
دل به دل بی یاد نیست آگاه باش
کودکی در بازی این راه باش
من قبول امتحان دل شدم
از همه دیوانه ها عاقل شدم
ناخدا در مرکبش پنهان شد
در هراس از غرق این طوفان شد
در حریم دل نباشد داوری
کشور مستی ندارد رهبری
ای درون چشم تو هر رنگ من
رحم کن بر خلوت دلتنگ من
هرچه رفت از روزها دشوار نیست
تو بمان با شب که جز تو یار نیست
مجاهد ظفری