شعر زیبای آبرو داری شاعر یاسر رشیدپور
شعر زیبای آبرو داری شاعر یاسر رشیدپور
آه از وقتی که باید آبرو داری کنی
از خود بیچاره ات هی لایه برداری کنی
آه از وقتی که مجبوری برای هیچ چیز
تن به هر چیزی دهی با بغض هر کاری کنی
کل دنیایت شود از کل دنیا دلخوری
خطبه ی عقد خودت با اشک تر جاری کنی
روز مثل سگ بیفتی پای از خود ول شدن
شب که شد با جغد ها همزاد پنداری کنی
منطقت با هیچ مغز سالمی روراست نیست
دوست داری هرچه را که دوست میداری کنی
دوست داری بگذری، اصلا بمیری ، گم شوی
دوست داری عمدا و عمدا خود آزاری کنی
دوست داری دوستت دارم نباشد هیچ وقت
با همه، با خویشتن ، احساس بیزاری کنی
کز کنی در گوشه ی این چار دیواری ولی
خویش را دل خوش به این تکرار پرگاری کنی
خود فروشی کرده باشی با زبان شعرهات
قلب را، احساس را، یک جنس سمساری کنی
با خودت هر بار بیرون میزنی از زندگی
زندگی را بسته بر این مرگ هر باری کنی
نفرت از هر چیز در هر گوشه ات جا کرده و
باز با هر علتی باید که خود داری کنی
باز هم با صحنه سازی روز های بعدتر
آه از وقتی که باید آبرو داری کنی
شاعر : یاسر رشیدپور
شعر زیبای احوال ناخوش از رضا خدابنده
بیوگرافی شاعران نویسندگان ودکلماتورها
Different language of poems