شعر بسیار زیبای وارث درد از محبوبه حسن نژاد
من و تو وارث دردیم
وارث دردی به وسعتِ
شبهای اندوه تنهایی
روزهای صبور بی قراری
لحظات کند بی تابی
کهنه شراب بی ساقی
میکده، بی هم پیاله مستی
کوچه های بن بست بی کسی
خونابه های دیده ارغوانی
نفس های سرد ناامیدی
آه های سردر گریبان بیچارگی
باران تند خاطره های بی پناهی
سرگشتگی سوختن پروانگی
دربدری جاده های چشم انتظاری
عفونت زخم های دلواپسی
گیچ بازیچه های حیرانی
آرزوهای عقیم واماندگی
روزگار نامرد نامرادی
دلهره های دل آزار پریشانی
هجوم رگبارهای بی امان دلتنگی
زخمه های ناجوانمرد بی همدمی
التهاب بغض گلوگیر بی همنفسی
غصه های تبالود بی همزبانی
ابر چشمهای خیس بارانی
قدم های یکه بی همسفری
حادثه ناتمام عشق رویایی
دوستت دارمهای عقیم بی سرانجامی
لبهای جا مانده از بوسه های یواشکی
دستهای جدا مانده از لمس خوشبختی
آغوش دور مانده از بازوان پیچکی
تمناهای کور بی تابانه گرم همآغوشی
آه…آه…
با که باید گفت این حدیث جانسوز ویرانی
به قلم زیبای : محبوبه حسن نژاد
دیگر اشعار و دکلمه های شاعران سایت عشق زیبا
شعر بسیار زیبای قاصدک از مهدی عنایتی
شعر بسیار زیبای ساحل تنهایی از آرمیتا مولوی
درون من مردی ست از اردشیر هادوی دکلمه ابرام خیام