شعر بسیار زیبای ساحل تنهایی از آرمیتا مولوی
در ساحل تنهایی ام دریا کشیدم
نخل بزرگی تا لب فردا کشیدم
حالت پریشان بود و حسرت در نگاهت
با این همه عکس تو را زیبا کشیدم
دیدی مرا غمگین میان قاصدک ها
با خنده ی سردی تو را تنها کشیدم
از دیدن چشمان تو پروانه جان داد
اما نگاهش را به تو شیدا کشیدم
کابوس شد احساس من با رفتن تو
تعبیر آن آلوده در رویا کشیدم
نفرین به من با این همه ظلمی که کردی
عکس تو را در دفترم بالا کشیدم
به قلم زیبای : آرمیتا مولوی
دیگر اشعار و دکلمه های شاعران سایت عشق زیبا
درون من مردی ست از اردشیر هادوی دکلمه ابرام خیام
شعر زیبای ای مرد من همراه با دکلمه مینا کاظمی
پشت دریاها شهریست از مریم ب دکلمه مجید فانی