شعر بسیار زیبا از مریم ناظمی
شعر بسیار زیبا از مریم ناظمی
وقتی سکوت حنجره ام جار می زند
مردی درون سینه ی من زار می زند
از بس نگاه کوچه به چشمم حرام شد
دستی به قاب پنجره دیوار می زند
ماندم به زیر هجمه ی تلخ نبودنت
یادت عجیب طعنه به آوار می زند
از هر چه تیر، آینه ام را رهانده ام
سنگی به نام حادثه اینبار می زند
دنیا برای رفتن ما نقشه می کشد
حالا دوباره دست به اقرار می زند
دل از خودم بریدم و با گریه می روم
دارد کسی حضور مرا دار می زند
شاعر : مریم ناظمی
دیگر اشعار شاعران سایت:
اشعار کوتاه بسیار زیبا از خانم مهناز پور اسد