رهایی از علی جوکار همراه دکلمه بانو لیلی آزاد
رهایی
بر تنه ی درختان جوان
بر برگهای رقصان
بر روی شیشه ی دلهای عریان
نامم را حک کنید
و
روی آشیان پرندگان ازاد
درحال پرواز
که سر می دهند اواز در باد
زیرا انها ازادی را می فهمند
و معنای سرودنهای دردناک
وعشقهای سراسر آه و سوزناک
نگاه باران خورده ی خیسم را به نظاره بنشینید
و اشکال نورانی رویاهایم که
گم شده اند درآزادی و سراب
پاهایم بر ساحل
بوسه می زند ارام و خرامان
دریا مرا فریاد می کند هراسان
من درصدای امواج رها می شوم
حنجره ام را اب به مهمانی غرش کوسه ها می برد
سینه ام مالامال صدفهای های مروارید پرور و شنهای هزار رنگ می شود
صدای نفسهایم با نفس دریا
با قلب سرخ ماهی ها
رنگین آغشته می شود
دستم را دراز می کنم که تخته پاره ای اواره را در اغوش کشم
از من می گریزد ودوباره تنها با خدا می شوم
و خدا مثل همیشه
لبخندش را در قایقی ارمغان می اورد
و دیدگان دریا خورده ام
درکف پناهگاهش رو به به پروردگارست
چشمان ادمیان خیره به منست
و من زل زده ام به انوار دیدگان ایزدم
هر دو در سکوت مطلقیم
من زشوق وصالش و ازادی
او نگاه پرمعنایش پر از لبخند که تو با یاد من,همیشه رهایی…
به قلم زیبای : علی جوکار ۲۸/۹/۱۳۹۵شیراز
دکلمه : لیلی آزاد
.
دیگر اشعار و دکلمه های شاعران سایت عشق زیبا
دلنوشته نازنین از محمد عبادی (سالک) دکلمه مدرس زاده
دلنوشته باغ انار از سمیه رمضانی گیگاسری دکلمه رضا کاظمی (دایی رضا)
شعر دلم پاییز میماند از جواد الماسی دکلمه نگار هادی