شعر خاکسترم کن از حسن اسدی شبدیز دکلمه لیلی آزاد
آتشم زن عشق من زیباترین!خاکسترم کن
نازنین!خاکسترم کن،آه اماباورم کن
مستِ دُردآشامی ام من،سایه ی ناکامی ام من
مرده ی گمنامی ام من،زنده کن نام آورم کن
باتوسردارزمین ام،ازتبارآبتین ام
گرچه خاکسترنشین ام،آفتاب خاورم کن
امرکن باشب ستیزم،آبرویش رابریزم!
جان بکف گربرنخیزم،خاکِ عالم برسرم کن
دیده دارم گوهرآذین،تاشودجامِ جهان بین
گَرد راه ازچهره برچین،سرمه ی چشمِ ترم کن
بارهاازدام جَستم،بازدردامت نشستم!
من قفس رامی پرستم،بی پَرم کن،بی پَرم کن
بغضِ«شبدیز»ازگرانی،بسته نای نغمه خوانی
باده ی آتش زبانی،عشق من!درساغرم کن
به قلم زیبای : حسن اسدی شبدیز
دکلمه : لیلی آزاد