شعر قصه عشق از آنجلا راد
از روزهای سرد زمستان شروع شد
در کوچه های پشت خیابان شروع شد
با یک قرار ساده و با بوسه ای نجیب
یک ماجرای بی سر و سامان شروع شد
دستم میان دست تو آرام می گرفت
با بوسه های گرم تو آسان شروع شد
وقتی نشست داغ لبت بر لبان من
عشقی درون قلب پریشان شروع شد
پیچید عطر عشق چنان در فضای شهر
وقتی تماس بین دو انسان شروع شد
دلشوره داشتیم ، ولی داستان ما
کم کم به سوی نقطه ی پایان شروع شد
اشکی نشست گوشه ی چشمان خیس من
از لحظه ی وداع تو ، باران شروع شد
به قلم زیبای : آنجلا راد ۹۵/۱۱/۲۵
https://telegram.me/Angella_sher