شعر بسیار زیبای چراغ غزل از طاهره داوری
بگذار که از شعر تو من شور بگیرم
سرمستى از آن باده ى انگور بگیرم
پنهان مکن آن کندوى شیرین عسل را
تا شهد به صد شوق چو زنبور بگیرم
هر سلسله اشعار پریشانى خود را
از حاکم چشمان تو دستور بگیرم
با ساز دلت کوک کنم ساز دلم را
هى اوج ز شهناز به ماهور بگیرم
من عاشق اشعار دل انگیز تو هستم
هر شب ز چراغ غزلت نور بگیرم
با این غزلم آمده ام خسته و رنجور
تا داد دل از آن دل مغرور بگیرم
مهمان که شدى بر دل افسرده و تنها
در بزم حضور قدمت سور بگیرم
مفتون تو و مست غزلهاى تو هستم
بگذار که از شعر تو من شور بگیرم
طاهره داورى